معجم اللغة العربية المعاصرة غربال مفرد : ج غرابيل : أداة تشبه الدف ، ذات ثقوب ، ينقى بها الحب من الشوائب غربال الدقيق غربال الرمل : غربال يفرق الرمل عن الحصى والحجارة غطى الشمس بالغربال له ذاكرة كالغربال : سريع النسيان . معجم اللغة العربية المعاصرة
2022 7 13 تستعمل كلمة غربال في الرياضيات أيضاً وبالتحديد في تحديد لائحة الأعداد الأولية الأصغر من عدد طبيعي ما. أبرز الغرابيل وأقدمها هو غربال إراتوستينس .
معنی واژه غربال در لغت نامه دهخدا در پارسی ویکی غربال . غ ِ / غ َ اِ آلت بیختن که ظرفی است دارای دیواره ٔ مدور که عموماً از تخته است و ته ظرف دارای سوراخهای بسیار است ، از روده بافته می شود و یا از مفتول .
هر شب ستارگان آسمان پاره اي از روزي ما را مي كاهند و هر روز سوراخ غربال روزي ما تنگ تر مي شود روزي كمتري از آسمان بر ما فرو مي ريزد 7 حيران اطوار . در كتاب معني شده 8 هر چند صائب .. امتلك الآن
غربال Garbel sieve شاشة شبكية تسمح بدخول جسيمات خشنة من جسيمات أنعم. وتستعمل سلسلة من الغرابيل بأنسجة مختلفة في تدريج المساحيق، وترقم الغرابيل. 2 إطار من الخشب فيه أوتار مشدودة متقاطعة لتكون ثقوباً يصفى به البر.
2022 7 2 غربال يقول ما التركية . معنى غربال اللغة التركية غربال می گویند آنچه ترکیه. معنای غربال زبان ترکی غبن غثيان غداء غداء ، غذاء غدار غدر غدو غده غدير غراء غرائب غراب غرابت غرار ،غراره غرام
في اللغة العربية. غربال. بلا تشكيل. غِرْبَالٌ : جامد بِيَدِهَا غِرْبَالٌ تُغَرْبِلُ بِهِ الطَّحِينَ : أَدَاةٌ دائِرِيَّةٌ يُغَرْبَلُ بِهَا الطَّحِينُ وَمَا إِلَى ذَلِكَ، تُشْبِهُ الدُّفَّ، أي يَشُدُّ مُحيطَها
فرهنگ فارسی معین. غَ یا غِ اِ. = گربال : وسیله ای مشبک یا س وراخ سوراخ برای جدا کردن اجزای ریز و درشت یک جسم ، الک . جستوجوی غربال در واژهنامههای دیگر نگارش معنی دیگر برای غربال.
حاول ممارسة الضغط ولكن كان غربال. Tried to apply pressure but he was a sieve. I got more holes in me than a sieve. أريد من الجميع ينتمون مع الفريق وضعت من خلال غربال التاريخ الماضي، السجلات الجنائية، كل شيء. I want everyone affiliated with
معجم اللغة العربية المعاصرة غربال مفرد : ج غرابيل : أداة تشبه الدف ، ذات ثقوب ، ينقى بها الحب من الشوائب غربال الدقيق غربال الرمل : غربال يفرق الرمل عن الحصى والحجارة غطى الشمس بالغربال له ذاكرة كالغربال : سريع النسيان . الرائد * غربال. ج غرابيل. 1 ما يغربل به. 2
هر شب ستارگان آسمان پاره اي از روزي ما را مي كاهند و هر روز سوراخ غربال روزي ما تنگ تر مي شود روزي كمتري از آسمان بر ما فرو مي ريزد 7 حيران اطوار . در كتاب معني شده 8 هر چند صائب .. امتلك الآن
قاموس معاجم: معنى و شرح غربال في معجم عربي عربي و قاموس عربي عربي وأفضل معاجم اللغة العربية غربال مفرد : * غربال. ج غرابيل. 1 ما يغربل به. 2 رجل نمام مفسد. 3 دف.
لغتنامه دهخدا. غربال . غ ِ / غ َ اِ آلت بیختن که ظرفی است دارای دیواره ٔ مدور که عموماً از تخته است و ته ظرف دارای سوراخهای بسیار است ، از روده بافته می شود و یا از مفتول . فرهنگ نظام . غربال
فرهنگ فارسی معین. غَ یا غِ اِ. = گربال : وسیله ای مشبک یا س وراخ سوراخ برای جدا کردن اجزای ریز و درشت یک جسم ، الک . جستوجوی غربال در واژهنامههای دیگر نگارش معنی دیگر برای غربال.
2022 7 2 غربال يقول ما التركية . معنى غربال اللغة التركية غربال می گویند آنچه ترکیه. معنای غربال زبان ترکی غبن غثيان غداء غداء ، غذاء غدار غدر غدو غده غدير غراء غرائب غراب غرابت غرار ،غراره غرام
لغتنامه دهخدا. غربال . غ َ اِخ گروهی از فرومایگان ایلات اند که از کناره ٔ دریای فارس تا نهایت نواحی سردسیر فارس رفت و آمد کنند. مواشی بیشتر آنها به اندازه ٔ حمل و نقل پلاس و چادر سیاه نشیمن
لغتنامه دهخدا. غربال . غ َ اِخ گروهی از فرومایگان ایلات اند که از کناره ٔ دریای فارس تا نهایت نواحی سردسیر فارس رفت و آمد کنند. مواشی بیشتر آنها به اندازه ٔ حمل و نقل پلاس و چادر سیاه نشیمن
قاموس معاجم: معنى و شرح غربل في معجم عربي عربي و قاموس عربي عربي وأفضل معاجم اللغة العربية غربال مفرد : ج غرابيل : أداة تشبه الدف ، ذات ثقوب ، ينقى بها الحب فلانٌ في الأرض: ذهب فيها. وـ الحَبَّ ونحوه: نقَّاه بالغِرْبال
2022 6 13 غِرْبال مفرد : ج غرابيلُ: أداة تشبه الدُّفّ، ذات ثقوب، يُنقَّى بها الحَبّ من الشَّوائب "غربال الدقيق غربال الرمل: غربال يفرِّق الرمل عن الحصى والحجارة" غطَّى الشَّمسَ بالغربال، له ذاكرة كالغربال : سريع النسيان.
غربال لغتنامه دهخدا غربال . غ َ اِخ گروهی از فرومایگان ایلات اند که از کناره ٔ دریای فارس تا نهایت نواحی سردسیر فارس رفت و آمد کنند. مواشی بیشتر آنها به اندازه ٔ حمل و نقل پلاس و چادر سیاه نشیمن است و عمل مردان و زنان آنان غربال بندی است . رجوع به غربال
حاول ممارسة الضغط ولكن كان غربال. Tried to apply pressure but he was a sieve. I got more holes in me than a sieve. أريد من الجميع ينتمون مع الفريق وضعت من خلال غربال التاريخ الماضي، السجلات الجنائية، كل شيء. I want everyone affiliated with
لغتنامه دهخدا. غربال . غ ِ / غ َ اِ آلت بیختن که ظرفی است دارای دیواره ٔ مدور که عموماً از تخته است و ته ظرف دارای سوراخهای بسیار است ، از روده بافته می شود و یا از مفتول . فرهنگ نظام . غربال
قاموس معاجم: معنى و شرح غربل في معجم عربي عربي و قاموس عربي عربي وأفضل معاجم اللغة العربية غربال مفرد : ج غرابيل : أداة تشبه الدف ، ذات ثقوب ، ينقى بها الحب فلانٌ في الأرض: ذهب فيها. وـ الحَبَّ ونحوه: نقَّاه بالغِرْبال
غربال . غ ِ / غ َ اِ آلت بیختن که ظرفی است دارای دیواره ٔ مدور که عموماً از تخته است و ته ظرف دارای سوراخهای بسیار است ، از روده بافته می شود و یا از مفتول . فرهنگ نظام . غربال را در قدیم از نی و سایر نباتاتی که مثل آن باشد میساختند. از قاموس مقدس
قاموس معاجم: معنى و شرح غربال في معجم عربي عربي و قاموس عربي عربي وأفضل معاجم اللغة العربية غربال مفرد : * غربال. ج غرابيل. 1 ما يغربل به. 2 رجل نمام مفسد. 3 دف.
2022 7 13 تستعمل كلمة غربال في الرياضيات أيضاً وبالتحديد في تحديد لائحة الأعداد الأولية الأصغر من عدد طبيعي ما. أبرز الغرابيل وأقدمها هو غربال إراتوستينس .
معنی واژه غربال در لغت نامه دهخدا در پارسی ویکی غربال . غ ِ / غ َ اِ آلت بیختن که ظرفی است دارای دیواره ٔ مدور که عموماً از تخته است و ته ظرف دارای سوراخهای بسیار است ، از روده بافته می شود و یا از مفتول .